ارشیاخورشید سرزمین زندگیمان

فرا رسیدن محرم

ارشیا جون باز هم محرم رسید و خوش به حالمون شد قربونت برم که عاشق حسینیه و دسته رفتنی تا صدای دسته از خیابون میاد الفرار من رفتم دسته رو نگاه کنم شب که میشه بابایی بلند شو بریم حسینیه اخه عزیز دلم بابا دیسک کمر عمل کرده نمیتونه بشینه به خاطر همون سختش میاد هر روز بره سر همین مسئله هر روز درگیری داریم از امسال به حامد جون گفتیم روزهایی که بابا نمیره بیاد ببردت فدات شم الهی که تا شب میشه یه حال و هوایی پیدا میکنی که اخ جون تا یه ساعت دیگه میرم حسینیه شب که بابایی ذوق کردنت رو میبینه میگه یاد بچه گی خودم میافتم که شب میموندیم خونه مادر بزرگم طبل رو قایم میکردم که صب وسط دسته بزنم اخه عزیز دلم بابا بزرگ بابایی از یه طرف خونشون یه حسینیه درس...
17 آبان 1392

ماه قشنگ آبان باآمدنت تمام انتظارهاوآرزوهام به پایان میرسد

سلام بر ماه آبان سلام برماه قشنگ آبان سلام برماه عشق ومهربونی سلام برماه پاییزی من سلام برماه رویایی من ارشیای قشنگم همین قدربگوییم که دنیابدون ماه پاییز زیبا نیست همین قدربگوییم که پاییز بدون ماه آبان زیبا نیست وقتی که باد پاییزی بهقلبم می وزد... تمام انتظارهاوآرزوهایم به پایان میرسد ای باران عشق همیشه برقلبم ببار... این حال و هوای پاییزی مرا دیوانه می کند برای من احساسی تازه می دهد... چشم انتظار قدم هایت بیقرار از رسیدنت حال و هوای من در این روزهای پاییزی حال و هوای شکفتن غنچه های بهاریست حالا وقت سبز شدن رویاهای عاشقانه من است... به...
13 آبان 1392

اولین روز مدرسه(کلاس دوم)

              عکس اولین روز مهد (مهد کودک آنا)                           پیش دبستانی(غیر انتفاعی کاوش)                            کلاس اول(غیر انتفاعی الفدیر)                         کلاس دوم (غیر انتفاعی الغدیر)            چشم و چراغ خونمون عزیز دلمون قربونت بشم امروز اولین روز ...
1 مهر 1392

خاله طلایه اینا اومدن تبریز

خدا رو شکر که خاله اینا اومدن نزدیکتر پنج شنبه شب بود که رسیدن سراب قرار بود فرداش یعنی جمعه 10 صب بارشون هم برسه تبریز شب طبق معمول بنا به دستور ارشیا خان رفتیم شام رو پیتزا خوردیم بعدش هم خونه مامان جون رفتیم ساعت 11 شب بود که خاله اینا رسیدن خاله گف شما فردا حاضر شین بریم خونمون رو بچینیم قربونت برم الهی تو داشتی از خوشحالی پرواز میکردی گفتی من شب میمونم خونه مامان جون شما برین صب میایم دنبالت با هم میریم تبریز من و بابایی اومدیم خونه تو موندی خونه مامان جون صب خاله تل زد که بابایی رفته نون تازه بگیره بیا با هم صبحانه بخوریم بعدا با هم راه بیفتیم خلاصه بلند شدم اومدم بعد خوردن راه افتادیم همه خیلی خوشحال بودیم که از این راه دور خل...
1 مهر 1392

دانستنیها

  کانادایک واژه هندی به معنی روستای بزرگ می باشد. سوسکهاسریعترین جانوران 6پامیباشند باسرعت 1متردرثانیه. جلیقه ضدگلوله,برف پاک کن شیشه خودروو پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشد. خرگوشها وطوطی ها بدون نیاز به چرخاندن سر خود قادرندپشت سر خود را ببینند. سگهای شهری بطور متوسط 2سال بیشتر از سگهای روستایی عمر میکنند. مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بودند. 10%وزن بدن انسان (بدون آب)را باکتریها تشکیل میدهند. 98% وزن آب از اکسیژن تشکیل یافته است. یک اسب در طول یک سال 7 برابر وزن بدن خود غذا مصرف میکند. رشد دندانهای سگ آبی هیچ وقت متوقف نمیشود. ...
17 شهريور 1392

تولد پانیاجون خونه ما

  آخرین باری بود که خاله طلایه اینا از گرگان اومده بودن سراب آخه میخواستن بیان تبریز اومده بودن دنبال خونه بگردن بعدش  برگردن اسبابشون روبیارن دیگه ایشالا تا آخربمونن تبریزتولد  پانیا جون هم 25 مرداد بود ولی هی میگفت چرا کسی تولد  من نمیاد خاله فدات بشه آخه راه خیلی دوره با کلاس زبان  ارشیا هم نتونستیم امسال بیام ولی پارسال برا تولدپانی من   و ارشیا رفته بودیم گرگان قرار شد اومدن که سراب اینجا  تولد بگیریم خلاصه خونه ما براش تولد گرفتیم مامان جون اینا هم   اومدن پانیا خیلی ذوق  میکرد خی...
12 شهريور 1392