ارشیاخورشید سرزمین زندگیمان

ارشیا جونم ترم 5زبانکده رو تموم کردی

  آفرین به این گل پسر تاج سر که ترم 5 زبانکده رو تموم کردوواردترم 6 شدعزیز دل مامان من این روزها خیلی باهات تمرین میکنم و خدا رو شکر انگلیسیت خییییییییییلی عالی شده ولی بعضی وقتها حوصلت سر میره و میگی تمرین نمی کنم اما من اصلا حوصلم سر نمیره آخه اگه حوصله مامان سر بره بازنده میشیم  عزیزم من عاشق تو و بابایی هستم فدای هردوتون بشم الهی شمادوتافرشته هستین که خدا برام هدیه داده عشقم برا شما خیلی عشق شیرینی هس خدا هیچوقت این عشقو ازم نگیره ایشالا شما بهترین واژه زندگی من هستین و بهترین صدای دنیا صدای خنده  شماست.             ...
16 مرداد 1392

آرامش ذهنی

  آرامش ذهنی   ...  روزی کشاورزی متوجه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است . ساعتی معمولی اما با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود .   بعدازآن که درمیان علوفه ها بسیارجستجوکردوآن رانیافت ازگروهی کودکان که دربیرون انباربودندمددخواست ووعده دادکه هرکس آن راپیداکندجایزه ای دریافت نماید. کودکان به محض اینکه موضوع جایزه مطرح شدبه درون انبارهجوم آوردندوتمامی کپه های علف و یونجه راگشتندامابازهم ساعت پیدانشدکودکان ازانباربیرون رفتندودرست موقعی که کشاورزازادامه جستجونومیدشده بودپسرکی نزد او آمدوازوی خواست به اوفرصتی دیگر بدهد کشاورزنگاهی به اوانداخت وباخوداندیشیدچراکه ن...
1 مرداد 1392

عکاس چیره دست

پسر خوب من خیلی علاقه داره از درو دیوار و هر کجا که دم دست باشه عکس بندازه و کار مامانی رو زیاد کنه مامانی هم بشینه هی پاکش کنه  اخه اگه پاک نکنه حافظه دوربین دیگه از دست این عکسها گریه میکنه اخه بچه جون تو چیکار به دوربین داری این عکسها هم از شاهکارهای گل پسری  که این دفعه یه عکس توپ گرفته میگه مامان اینا روبزاروبلاگم ای به چشم  آقای عکاس .                 ...
27 تير 1392

نصیحتی از شکسپیر

شکسپیر گفت: من همیشه خوشحالم میدانید چرا؟ برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم. انتظارات همیشه صدمه زننده هستند. زندگی کوتاه است پس به زندگیت عشق بورز. خوشحال باش... و لبخندبزن... فقط برای خودت زندگی کن و... قبل از اینکه صحبت کنی گوش کن. قبل از اینکه بنویسی فکر کن. قبل از اینکه خرج کنی درآمد داشته باش. قبل از اینکه صدمه بزنی احساس کن. قبل از تنفر عشق بورز. زندگی این است... احساسش کن و لذت ببر... پسر نازنینم همه چیز تکراریست بجز مهربانی مهربانی قشنگه با همه مهربان و خوب باش... ...
6 تير 1392

نظر سنجی

سلام دوستای عزیزمن ازطرف نگارجون مامان عرفان به این نظرسنجی دعوت شدم که ازش تشکر میکنم .   اگه ماهی از سال بودم    آبان چون منو یاد روزهای عروسیمون و به دنیا اومدن ارشیا جونم که با وجودش مادر شدم میندازه.   اگه روزی از هفته بودم  پنجشنبه چون فرداش جمعه است و همه دور هم جمع   . اگه عدد بودم   بیست چون دوست دارم همه چیم بیست باشه . اگه نوشیدنی بودم  آب چون بهترینه. اگه ثواب بودم   کمک به نیازمند.   اگه درخت بودم  درخت سیب چون میوه اش همه جور کارایی داره درختش هم که سایه داره.   ...
5 تير 1392

ارشیا جون اخر سر این پرشین تون کار دستمون داد

    پسرشیطون من هرروزبابابایی سر این شبکه پرشین تون جر بحث داری تو میگی من این شبکه رونگاه میکنم اون هم میگه من ازصب تاشب بیرونم تادلت میخوادنگاه کن ولی نیم ساعت که برا ناهارمیام تلویزیون مال من دوباره تا شب مال توشب هم دوباره مال من اما تو اصلاقانع نیستی دیگه منو کلافه کردی نوبت تلویزیون من هم گرفتی ولی صدای من در نمیاد و اما دیشب دوباره هی تو گفتی من نگاه منکنم بابایی هم گف من اخرسربابایی تسلیم شد قرارشدتوبره ناقلاروببینی دیگه ساعت از 12شب گذشته بودهی  منو بابایی میگفتیم بسه خاموش کن بخواب صب کلاس ژیمناستیک داری نمیتونی بیدارشی اما اصلاتوجه نمیکردی...
5 تير 1392

ارشیا و دوچرخه اش

     ارشیا جون چن روزی میشد که برا دوچرخه ات گیر داده بودی هرروزمیگفتی من اینو نمی خوام من دوچرخه ویوا  می خوام بابایی هم میگف اینو پارسال برات خریدم کلاس پنجم که رفتی برات ویوا میخرم الان بخرم برات بزرگ میشه نمی تونی سوار  بشی خلاصه بعدا برا چرخ جلوییش و چراغش گیر دادی که باید براش چراغ وصل کنم و چرخ جلوییش رو عوض کنم مارک ویوا بخرم دیروز دیگه طاقتت طاق شد رفتی مغازه با سینا رفته بودین عوضش کنی که اقا تعمیر کار(بابای شایان)گفته بود فردا بیا ببر اومدی خونه گفتی مامان میخوام پولام رو جمع کنم براش چراغ هم وصل کنم امروزکلاس زبان داشتی برام گفتی نیا دنبالم ب...
26 خرداد 1392