ارشیاخورشید سرزمین زندگیمان

آرامش ذهنی

1392/5/1 18:58
نویسنده : مامان ارشیا
165 بازدید
اشتراک گذاری

 

آرامش ذهنی ... 

روزی کشاورزی متوجه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است . ساعتی معمولی اما

با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود . 

بعدازآن که درمیان علوفه ها بسیارجستجوکردوآن رانیافت ازگروهی کودکان که دربیرون

انباربودندمددخواست ووعده دادکه هرکس آن راپیداکندجایزه ای دریافت نماید.

کودکان به محض اینکه موضوع جایزه مطرح شدبه درون انبارهجوم آوردندوتمامی کپه های

علف و یونجه راگشتندامابازهم ساعت پیدانشدکودکان ازانباربیرون رفتندودرست موقعی که

کشاورزازادامه جستجونومیدشده بودپسرکی نزد او آمدوازوی خواست به اوفرصتی دیگر

بدهد کشاورزنگاهی به اوانداخت وباخوداندیشیدچراکه نه؟

به هرحال کودکی صادق به نظر می رسید.

پس کشاورزکودک را به تنهایی به درون انبارفرستاد.بعدازاندکی درحالی که پسرک ساعت

رادردست داشت ازانبارعلوفه بیرون آمدکشاورزازطرفی متحرگشت که چگونه کامیابی از

آن این کودک شد پس پرسید چطور موفق شدی درحالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟؟

پسرک پاسخ داد من کارزیادی نکردم ; روی زمین نشستم ودرسکوت کامل گوش دادم تا

صدای تیک تاک ساعت را شنیدم در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم .

ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر می کند هرروزاجازه

دهید ذهن شما اندکی آرامش یابدودرسکوت کامل قرارگیردوسپس  باهوشیاری به شما

کمک خواهد کرد.متفکرمتفکرمتفکرمتفکرمتفکرمتفکرمتفکرمتفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله مهری (ریحانه و حنانه)
12 مرداد 92 18:18
ارشیا عزیزم امیدوارم تو هم همیشه تو آرامش ذهنی و روحی و جسمی باشی
مامان عرفان
13 مرداد 92 11:40
عزيزم حالم تازه تازه يكمي خوب شده .حال من از عرفان خيلي بدتر بود . دلم ريش ريش مي شد . از دست اين عرفان واقعا ديگه نمي دونم چكار كنم . آخه پسرها چرا اينقدر شلوغن نمي دونم .
مامان عرفان
16 مرداد 92 10:07
سلام عزيزم خوبي ؟