ارشیاخورشید سرزمین زندگیمان

نوروز1394

یا مقلب قلب ما در دست توست یا محول حال ما سر مست توست کن تو تدبیری که در لیل و نهار حال قلب ما شود همچون بهار ارشی جونم عیدت مبارک خدایا قسم به تمام شکوفه های این بهار آرزو میکنم خنده هایی از ته دل گریه هایی از سر شوق آرامشی به قشنگی رنگین کمان دانایی بینایی ومنشی به وسعت هر دو جهان و خلوت هایی که با قشنگترین ها پر بشه برای تمامی عالمیان عطا کن  ارشی جونم  رو هم یکی از اونا قرار بده آمین یا رب الالمین.... ...
7 فروردين 1394

بهترین تفریح ارشیا

بهترین تفریح ارشیا رفتن به رستوران و خوردن چلو کباب هس فداش برم الهی قربون شکمش که علاقه خاصی به خوردن چلو کباب داره هر چی بخوره سیر نمیشه و از بین هزاران تفریح چلو کباب خوردن رو ترجیح میده**** ...
7 فروردين 1394

پسرم چهار شنبه سوریت مبارک

  ارشیا جون چهار شنبه سوریت مبارک واقعا کیف کردی بابایی برات کلی بمب خریده بود خودت هم  ازتبریزکه چن روز قبل رفته بودیم کلی خریده بودی امروز هم مغازه پدر منو درآوردی که باید  فندک سه شعله هم بخریم خلاصه با هم رفتیم یه فندک هم خریدیم تکمیل تکمیل شدی فدات شم الهی که چقدر ذوق میکردی یه کم کوچه خودمون بعد کوچه مامان جون با خاله طلایه و پانی بعدش ته موندشو جلوی در خونه آنا انداختی تموم شد نخود نخود هر که رفت خونه خود  ...
27 اسفند 1393

محرم امسال وقصه طبل خریدن ارشیا

  ارشی جونم خیلی به طبل و دسته و رفتن به حسینیه علاقه داره   و هر سال مامان جونش براش یه طبل کوچولو میخرید و ارشی هم قانع میشد ولی امسال دیگه مثل سال های قبل نبود قضیه فرق میکرد و ارشیا هر روز شبها که میرفت حسینیه با داد و بیداد برمیگشت وگریه میکرد که بچه های بزرگتر ازمن طبل ها رو ورمیدارن به من نمیدن من هم حس مادریم گل کرد گفتم فدات شم پسرم فردا میرم برات یه بزرگترش رو میخرم هر چی خواستی بزن کسی هم حق نداره ازت بگیره میگی مال خودمه صب قبل رفتن به مغازه دور از چشم بابایی خودم رفتم یه دونه طبل خریدم زیادی بزرگ نبود معمولی البته به بابایی یه دروغ کوچولو...
26 اسفند 1393

تولد 9 سالگیت مبارک

هر انسانی لبخندی از خداست  و تو زیباترین لبخند خدایی عزیز دلم تولدت مبارک ارشیا جون تولدت مبارک موفق باشی عزیزم دیگه داری مرد میشی و پا به نوجوانی میزاری 9 سال از زندیگت رو با موفقیت پشت سر گذاشتی و امید وارم مابقی عمرت هم مثل این سالها با خوشی بگذره 29 آبان تولد 9 سالگیت بود و به دلیل اینکه محرم بود دیگه تو خونه جشن نگرفتیم چون تولد تو بود قرار شد شام رو خودت هرجا خواستی بابایی مهمون کنه تو هم که مثل همیشه عاشق چلو کبابی گفتی بریم رستوران دریا دست بابایی درد نکنه به مناسبت تولدت برامون اونجا یه سور مفصل دادتولدت مبارک ایشالا ...
12 دی 1393

پسرم منو ببخش

ار شیا جونم منو ببخش که خیلی وقته برا وبلاگت سر نزدم و کلی حرفا و تبریکا برا گفتن دارم که تو دلم مونده و هر چند دیر شده ولی امید وارم منو ببخشی و تبریک تولدت و شب یلدا رو از من قبول کنی فدات شم الهی اخه مغازه از یه طرف درس و مشقای جناب عالی هم از یه طرف واقعا کل فرصت منو گرفته دیگه اصلا وقت هیچ کاری رو ندارم الان هم جمعه اس یه فرصت پیدا کردم تا یه سر برا وبلاگت بزنم و جبران نانوشته ها رو کنم فدای پسر نازم برم که اقا شده   ...
12 دی 1393

زیستن اینگونه زیباست پسرم

بخند             هرچندغمگینی ببخش      هرچندمسکینی فراموش کن      هرچنددلگیری زیستن اینگونه زیباست بخند ببخش فراموش کن        هرچندمیدانم!!!                          آسان نیست...   ...
25 مهر 1393