ارشیاخورشید سرزمین زندگیمان

این روزا خیلی برامون سخت میگذره

1393/4/10 21:48
نویسنده : مامان ارشیا
529 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا این روزا دیگه کم آوردم دارم از غصه میمیرم آمپول نخاعی که برا بابا زدن تا دوباره عمل نشه جواب نداد و بلاخره مجبور شد دوباره بره عمل کنه الهی فداش بشم که این همه درد کشید وآخر سر باز هم دوباره عمل شد دست حاج حمید اقا درد نکنه بردش تهران پیش یه دکتر معروف البته با سفارش اقا محمد رضا اشرفی اون دکتر گفته بود بیا فردا بستری شو عمل کنم بلاخره تو بیمارستان آراد پیش دکتر امیر جمشیدی عمل شد و یه رو حاج حمید پیشش موند فرداش که مرخص شد دکتر گفته بود باید یه هفته بمونی تهران راه رفتن برات خطرناکه مجبور شد بره خونه دایی حاج داوود آناهم بره اونجا ازش پرستاری کنه تا ایشالا خوب شه الان 5 روزه که بابایی رفته ما هم تنها موندیم ولی این روزا برامون یه ساعتش یه سال میگذره اصلا نمیتونم دوری بابایی رو تحمل کنم خدایا همه مریضا رو شفا بده بهی جون من هم یکی از اونا الهی من بمیرم بیچاره خیلی درد میکشه موندم دور دستم هم بهش نمیرسه اخه اگه برم تهران هم مغازه میمونه آقا تنهایی نمیتونه با عمو باقر و عمو رضا کار کنه باز من هم از یه گوشه کار میگیرم چیکار کنم مجبورم این روزا رو تحمل کنم خدایا برام صبر بده این روزا زودتر تموم شه و بهی جونم زودتر بیاد پیشمون الهی قربونش بشم که دوریش این قدر برام عذاب میده.

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان عرفان
21 تیر 93 11:56
عزيزم خدا بزرگه . غصه هيچي رو نخور
مامان عرفان
29 تیر 93 11:43
چه خبر عزيزم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟// بهتريد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان عرفان
21 مرداد 93 10:45
چه خبر عزيزم ؟؟؟؟// حالت بهتر شد نرگسم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟