سیزده بدر 1393
سیزده بدر رو ارشیا جانم با خاله زهرا اینا و مامان جون
اینا و خاله طلایه و انا و پانیا و خاله زهره اینا که از کرج
اومده بودن سراب رفتیم چشمه بولاغلار نیر (اردبیل)ولی
حیف که بابا بهزاد نتونس بیاد چون آنا بیمارستان بستری بود
حوصله نداشت و هی براش سر میزد مشکل ریوی پیدا کرده
بود و دکتر گفته بود ریه هاش عفونت کرده باید چن روز بمونه
خلاصه من هم به خاطر تو که خیلی ذوق میکردی با سام و پانیا
بری سیزده بدر رفتم والا بدون بهزاد جونم قربونش برم الهی خدا
سایه اش رو از سر ما کوتاه نکنه اصلا مزه نداد ولی از شادی تو
و لذت بردنت من هم شاد شدم فدای پسر مهربونم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی