یلدای9سالگی (1392)
پسر گلم امسال هم مثل سالهای قبل هم خونه مامان جون دعوت بودیم هم خونه اقا جون البته مامان جون اینا هم مثل هر سال خونه حاج بابا دعوت بودن قرار شد طبق هر سال اول بریم خونه مامان جون بعدا هم که ما رفتیم خونه اقاجون اونا هم برن خونه حاج بابا اما...باباکه اومدخونه مامان جون شام بخوریم بریم خونه اقا جون گفت انا خونه نیس رفته خونه عمه رقیه برا یلدا خانوم قراره مامانش اینا وسایل چله بیارن اقاهم که رفته مشهد انا گف بمونه خونه ما هم فردا بیاین قرار شد ما هم با مامان جون اینا بریم خونه حاج بابابا مامان جون اینا رفتیم خونه انا و حاج بابای من خیلی برامون خوش گذشت خاله زهرا و اقا دایی و دایی وحید اینا هم اونجا بودن فرداش هم انا دعوتمون کرد شام و شب نشینی چله در واقع ما امسال 2روزشب چله گرفتیم حیف که امسال اقا جون برا زیارت اربعین رفته بود مشهد جاش خالی بود واقعا .
عزیزم امیدوارم انار ارزوهایت رنگین
پسته ی خاطراتت نمکین
فال روزگارت عاشقانه
و بهترین خوشبختیت چون یلدا بلند باشد.